آدم معمولی که حرف های دلش را اینجا میگوید، از این بالا تر چه چیزی دارد که از خودش بگوید؟

اینجا ایجاد شد تا به اندازه قطره کوچکی از زحماتی که دو پیر و مرادم در حق این شاگرد ناخلفشان کشیدند، جبران که نه اما شاید بتوانم وجدان
خودم را آرام کنم

 

ابتدا شیخ محسن ناصحی عزیز که خدا عمر بابرکت به او دهد
او که در مسیر زندگی دانش آموزانی باهوش و با استعداد ولی در عین حال بسیار در معرض لغزش و انحراف قرار گرفت و از همه چیز خودش گذشت تا خمیر وجودی آن ها را شکل دهد

گذشت و گذشت تا کوچک ترین آن نوجوانان شد محندث بیصواد توییتر تا بیاید اینجا و از خودش بنویسد

دوم آن امام دور از وطن که هر چه از او خواندم و شنیدم پاکی، دلسوزی و مسیری بود که جز شهادت لایقش نبود
اما دست تقدیر بر این بود که قلب مریدان و دوست دارانش با باریکه ای از نور روشن باشد و امیدوار به بازگشتش

امام صدر عزیز که همیشه راهنما و هدایتگرم بود و در بسیاری از موارد آن خمیره آماده شده را تراش داد تا این انسان معمولی به مرتبه یقین برسد
امام صدری که تمام زندگیم را مدیونش هستم و آرزویم دیدن اوست

باشد که جز حق نگویم و جز حق نخواهم هرچند علیه خودم باشد